per
دانشگاه علوم اسلامی رضوی
آموزه های فلسفه اسلامی
2251-9386
2783-4026
2016-01-21
10
17
3
23
689
Original Article
تأثیر آرای ابن سینا بر فلسفۀ اروپا در قرون وسطی
علیرضا آزاد
azad.amoli@yahoo.com
1
تکتم آزاد
azad.amoli@gmail.com
2
اعظم رحمتآبادی
arahmatabadi@yahoo.com
3
دانشگاه فردوسی مشهد
دانشآموختۀ سطح 3 حوزۀ علمیۀ خراسان و مدرّس جامعة المصطفی
عضو هیئت علمی مؤسسۀ پژوهشی حضرت نرجس(علیهاالسلام)
با توجه به اهمیت جریانشناسی اندیشهها در شناخت روند تحولات فکری بشر، در مقالۀ حاضر تلاش شده است تا تأثیر آرای فلسفی ابن سینا بر فلاسفۀ اروپای قرون وسطی بررسی گردد. هرچند مسیحیان در ابتدا فلسفۀ مدونی نداشتند، برای تبیین کلامیِ برخی عقاید خود به فلسفههای یونانی رایج در قرون وسطی روی آوردند، ولی به دلیل وجود محدودیتها و مشاهدۀ تعارضهایی که میان پارهای آموزههای فلسفی و تعالیم دینی وجود داشت، ناچار شدند به سراغ فلسفههای دیگر از جمله فلسفۀ اسلامی بروند؛ چرا که آرای فلاسفۀ مسلمان و در رأس آنها ابن سینا به دلیلِ هماهنگی که میان عقل و شرع برقرار کرده بودند، میتوانست گره از کار فرو بستۀ اندیشمندان اروپا بگشاید. ترجمۀ آثار ابن سینا به زبانهای اروپایی، اندکی پس از مرگ او آغاز شد و نظریاتش در بابِ هستیشناسی، خداشناسی، جهانشناسی، روانشناسی و معادشناسی توجه فلاسفه و متألهان اروپای مسیحی را به خود جذب کرد. افرادی مانند گوندیسالیوس، دیوینیس، اسکوتوس، اکهارت و راجر بیکن عمیقاً تحت تأثیر فلسفۀ ابن سینا قرار داشتند و افرادی نظیر آلبرت کبیر، توماس آکویناس، الکساندر آو هیلز و یوهانس لاروشلی با اینکه برخی آرای ابن سینا را نپذیرفتند، در اندیشههای خود عمیقاً متأثر از فلسفۀ او بودند. سه نظر از دیدگاههای ابن سینا که بیشترین تأثیر را بر فلاسفۀ مدرسی قرون وسطی نهادند، عبارت بودند از: شناخت و اشراق، رابطۀ ذات و وجود، مبدأ فردیتِ ماده.
https://ipd.razavi.ac.ir/article_689_6c0a94a6031c730f3dc46dffa14dd294.pdf
فلسفۀ اسلامی
فلسفۀ قرون وسطی
الهیات مسیحی
ابن سینا
آکویناس
per
دانشگاه علوم اسلامی رضوی
آموزه های فلسفه اسلامی
2251-9386
2783-4026
2016-01-21
10
17
25
46
690
Original Article
ماهیت و مراتب «ذکر» در اندیشۀ ابن عربی و ملاصدرا
علی ارشدریاحی
arshad@ltr.ui.ac.ir
1
فاطمه زارع
zfateme22@yahoo.com
2
دانشیار دانشگاه اصفهان
دانشجوی دکتری حکمت متعالیه دانشگاه اصفهان
«ذکر» به مثابۀ زبان دل، معنادارترین گونۀ تعامل با خداوند است که همواره مورد نظر عرفا و فلاسفه بوده است. ابن عربی و صدرالمتألهین شیرازی از جملۀ متفکرانی هستند که در آرای خود به تبیین و بازکاوی این مقوله پرداختهاند. در این مقاله با مراجعه به آثار این دو دانشمند و جمعآوری آرای آنان دربارۀ ماهیت و مراتب ذکر و پس از تحلیل و مقایسۀ آنها این نتیجه به دست آمده است که تکیه بر «خلوت» به عنوان لازمۀ ذکر حقیقی، مورد وفاق هر دو متفکر است، اما ملاصدرا «معرفت» و «فکر» را دو لازمۀ جدانشدنیِ خلوت میداند که در نگرش ابن عربی مشهود نیست. در مقابل، ابن عربی نسبت بین کشف و ذکر را مطرح میکند که ملاصدرا به آن نپرداخته است. ابن عربی مراتب ذکر را در عالم تکوین و با نظر به همۀ کائنات بیان میکند، ولی ملاصدرا آن مراتب را در عالم تشریع و با محوریت انسان مطرح میکند. حاصل این مطالعۀ تطبیقی، روشن شدن این مطلب است که وقتی به موضوعی عرفانی از دیدگاه حکمت متعالیه نظر میشود، چه تغییراتی پیدا میکند.
https://ipd.razavi.ac.ir/article_690_eda9690c7ac41b7a21a68399020d6a82.pdf
ذکر
ابن عربی
ملاصدرا
قرآن
روایات
فکر
معرفت
per
دانشگاه علوم اسلامی رضوی
آموزه های فلسفه اسلامی
2251-9386
2783-4026
2016-01-21
10
17
47
74
691
Original Article
بررسی تطبیقی وجوه هستیشناختی و معرفتشناختی انسان کامل در آرای ابن عربی و ملاصدرا
حسین بلخاری قهی
kamalieh@yahoo.com
1
سید مرتضی حسینی شاهرودی
m_shahrudi@yahoo.com
2
دانشجوی دکتری حکمت متعالیه دانشگاه فردوسی مشهد
فلسفه/الهیات/فردوسی/مشهد/ایران
بحث انسان کامل از بنیادیترین مباحث حوزۀ حکمت و فلسفۀ اسلامی است. اهمیت این بحث از آن روست که انسان کامل حلقۀ واسط میان وجود مطلق و موجود مقید است. با وجود انسان کامل، هستی بسط و گسترش مییابد و کنز مخفی آشکار میشود. این وجه هستیشناختی انسان کامل با ساحت معرفتشناختی او کامل میگردد؛ بدینمعنا که از دیدگاه بزرگانی چون ابن عربی و ملاصدرا عرفانِ به حق جز از طریق معرفت به انسان کامل ممکن نخواهد بود. بنابراین، انسان کامل عامل بسط وجود و نشان معرفت به ذات حق است و از این رو، آیینۀ اسما و صفات پروردگار میباشد. این مقاله با روش تحلیلی ـ تطبیقی، مفهوم انسان کامل را در دو وجه هستیشناختی و وجودشناختی با تأکید بر آرای ابن عربی و ملاصدرا بررسی میکند. فرضیۀ این مقاله آن است که رویکرد این دو بزرگ به مفهوم و کاربرد انسان کامل در معارف الهی، در عین شباهتهای آشکار اختلافاتی نیز دارند؛ اختلافاتی که شاید بتوان مهمترین وجه آن را در نگرش کاربردی صدرا به انسان کامل و اخلاقی نمایاندن او دید تا نگرش ابن عربی که انسان کامل را صرفاً در مقام و ساحتی تجریدی بررسی میکند.
https://ipd.razavi.ac.ir/article_691_1efb74b0e20a47c185da77593db540b1.pdf
انسان کامل
وجه هستیشناختی
وجه معرفتشناختی
محییالدین بن عربی
ملاصدرا
per
دانشگاه علوم اسلامی رضوی
آموزه های فلسفه اسلامی
2251-9386
2783-4026
2016-01-21
10
17
75
98
692
Original Article
توحید افعالی و رابطۀ آن با فعل اختیاری انسان
حسین غفاری
hghafari@ut.ac.ir
1
مریمسادات زیارتی
ziaratyma@gmail.com
2
استاد/دانشگاه تهران
دانشجوی دکتری فلسفۀ تطبیقی دانشگاه شهید مطهری
توحید اولین اصل از اصول اعتقادی ماست که شامل توحید در اندیشه و عمل میباشد و هر یک از این دو شعوبی دارد که توحید افعالی یکی از اقسام توحید نظری است و از دیدگاه فلاسفه و متکلمان اسلامی به این معناست که موجودات عالم در ذات و صفات استقلال ندارند و هر سببی، هستی و فاعلیت خود را از خدا میگیرد. شعب توحید افعالی نظیر توحید در خالقیت، ربوبیت، رازقیت، حاکمیت، مالکیت و... است که هر کدام از این شعب با اختیار انسان مرتبط است و مسائلی از قبیل اعتقاد به جبر و تفویض را در پی دارد لکن این انحرافات فکری با عقیدۀ «أمرٌ بین الأمرین» که از اعتقادات شیعه است، کاملاً قابل رفع است.
https://ipd.razavi.ac.ir/article_692_cb6c1752e2e63c60d507696ac63130c0.pdf
توحید افعالی
توحید در خالقیت
اختیار
جبر
تفویض
أمرٌ بین الأمرین
per
دانشگاه علوم اسلامی رضوی
آموزه های فلسفه اسلامی
2251-9386
2783-4026
2016-01-21
10
17
99
123
693
Original Article
ماهیت فکر و نظر از نگاه متکلمان و حکمای اسلامی
رحمت الله کریم زاده
karam276@gmail.com
1
دانشگاه علوم اسلامی رضوی
«فکر» یا «نظر» عبارت است از فعل «ذهن» بشری. ذهن از قوای نفس انسانی به شمار میآید و غیر از عقل و نفس است. عقل و ذهن هر دو از قوای نفس میباشند. هر چیزی که به قوای ذهن و عقل استناد داده شود، قابل استناد به نفس نیز هست؛ خواه قائل به تعدد وجودی قوای نفس باشیم یا قوای نفس را از شئونات آن به شمار آوریم. دربارۀ تعریف «فکر» تعبیرات مختلفی در میان محققان از متکلمان و حکما مشاهده میشود. متکلمان نوعاً در تعریف فکر بر لوازم آن تکیه کردهاند، اما میتوان گفت که حکما به نوعی اتفاقنظر دارند که فکر عبارت است از: مجموع دو حرکت از مطالب به مبادی و رجوع از مبادی به مطالب و آنهایی که فقط به حرکت دوم اکتفا نمودهاند، شاید بدان دلیل بوده است که حرکت دوم، حرکت نخست را نیز در خود دارد و نیاز به ذکر آن نیست. علت اختلاف در استناد «فکر» به عقل، ذهن یا نفس نیز شاید به این دلیل باشد که سمت و سوی توجه ذهن گاهی به امور غیر مادی است که میشود کار نفس ناطقه، و گاهی به امور مادی است که میشود کار نفس حیوانی؛ آن هم نه به این عنوان که فعل مستقیم نفس حیوانی است، بلکه بدان جهت است که قوای نفس حیوانی، نفس ناطقه را در رسیدن به نتیجه یاری میرسانند.
https://ipd.razavi.ac.ir/article_693_44506e28c5ce0403d4b23a75cdf38a20.pdf
نفس
عقل
ذهن
فکر
مجموع دو حرکت
متکلّمان
حکما
per
دانشگاه علوم اسلامی رضوی
آموزه های فلسفه اسلامی
2251-9386
2783-4026
2016-01-21
10
17
125
148
694
Original Article
چیستی دهر و سرمد و نسبت آن دو با زمان
علیرضا کهنسال
kohansal-a@um.ac.ir
1
معصومه عارفی
m.arefi1367@gmail.com
2
دانشگاه فردوسی مشهد
دانشجوی دکتری حکمت متعالیه دانشگاه فردوسی مشهد
برخی فیلسوفان مسلمان دهر و سرمد را در مقابل زمان به کار بردهاند. فلاسفه گاه در عباراتی مجمل که قابلیت حمل به جوانب مختلف را دارد، این دو اصطلاح را توضیح دادهاند. از این رو، تفاسیر و تبیینهایی متفاوت دربارۀ سرمد، دهر و زمان گفته شده است. دهر و سرمد و نسبت این دو با زمان، یا به عبارت دیگر چگونگی تبیین عوالم هستی در قیاس با زمان، همواره در معرض چالش و تصادم آرای اندیشمندان مختلف اسلامی بوده است. در میان فلاسفۀ اسلامی ابن سینا و خصوصاً میرداماد سعی در تبیینی جامع در رابطه با دهر و سرمد و زمان و نسبت آنها با هم داشته و این سه را سه وعاء وجودی متمایز که حاصل نسبتهای ثابت به متغیر و ثابت به ثابت است، معرفی کردهاند. در مقابلِ آنها فخر رازی به تبعِ افلاطون، زمان را جوهری باقی میداند که اگر مقارن امور حادث قرار نگیرد، دوام بدون تغیر احوال خواهد بود که همان دهر و سرمد است و اگر مقارن حدوث امور حادث قرار گیرد به سبب حصول این حوادث و تغیّر در نسب این اشیا زمان حاصل میشود. ابوالبرکات نیز با معرفی زمان به مقدار وجود و زمانمند دانستن هر موجودی، به نحوی در پی تبیین دهر و سرمد به شیوهای زمانمند است. برخی متکلمان نیز دهر وسرمد را زمان موهوم دانستهاند. این مقاله در پیِ بررسی این منظرهای متفاوت است.
https://ipd.razavi.ac.ir/article_694_4636b283e2795d943bc249b9012f45e1.pdf
دهر
سرمد
زمان
میرداماد
ابن سینا
per
دانشگاه علوم اسلامی رضوی
آموزه های فلسفه اسلامی
2251-9386
2783-4026
2016-01-21
10
17
149
174
695
Original Article
بررسی نظریۀ شبح در مبحث وجود ذهنی (و تبیین نسبت آن با نظریۀ ماهوی)
محمدمهدی مشکاتی
mahdimeshkati@yahoo.com
1
مهدی منصوری
alimonsefi@yahoo.com
2
استادیار دانشگاه اصفهان
دانشآموختۀ حوزۀ علمیۀ قم
این نوشتار به بحث دربارۀ نظریۀ شبح در باب وجود ذهنی میپردازد و سه تفسیر را مورد بررسی قرار میدهد. در تفسیر اول به نگاه مشهور از شبح پرداخته میشود که شبح را نظریهای در مقابل نظریۀ اتحاد ماهوی میداند که علاوه بر اختلاف وجودی بین ذهن و عین، معتقد به اختلاف ماهوی بین ذهن و عین نیز هست. این تفسیر خود دارای چهار گونه است که خواسته یا ناخواسته در سیر مباحث فلسفی ـ کلامی مطرح شده است. گونهها به ترتیب عبارتاند از: 1. شبح مشابه؛ 2. شبح رمزگونه؛ 3. شبح با انقلاب؛ 4. جمع بین نظریۀ اتحاد ماهوی و شبح. تفسیر دوم، نظریۀ شبح را همان نظریۀ اتحاد ماهوی بین ذهن و عین میداند و تفسیر سوم جنبۀ مفهومی ـ حکایی است که ماهیتْ خود به ذهن نمیآید، بلکه مفهومی از آن به ذهن میآید که خاصیت حکایت از خارج را دارد. در این مقاله پس از توضیح و تفصیل تفاسیر، به داوری پرداخته میشود و در نهایت تفسیر دوم از شبح پذیرفته میشود.
https://ipd.razavi.ac.ir/article_695_a43da37cb8605f1172c4cd12578b8023.pdf
وجود ذهنی
شبح
ماهیت
ذهن
مفهوم