دانشگاه علوم اسلامی رضویآموزه های فلسفه اسلامی2251-9386122120171023فهم و اثبات بساطت حقتعالی در پرتو قیومیت الهی از دیدگاه ملاصدرا324226FAعظیمهپورافغاندانشگاه فردوسی مشهدعلیرضاکهنسالدانشگاه فردوسی مشهدسیدمرتضیحسینی شاهرودیJournal Article20191105<em>اهتمام صدرالمتألهین به صفت قیوم پروردگار در مجموع صفات الهی، مسئلهای غیر قابل انکار است. آنسان که وی جمیع معارف ربوبی و مسائل معتبر در علم توحید را منشعب از آن میداند که به همراه اسم حیّ به عنوان اسم اعظم حقتعالی در برخی از روایات بیان شده است. نوشتار حاضر در صدد تبیین بساطت حقیقی پروردگار بر مبنای قیومیت الهی است. ملاصدرا به کرّات، با ترسیم جایگاه صفت قیوم به عنوان مبدأ صفات اضافی، آن را واسطۀ اتصاف ذات به صفات فعلیِ متأخر از ذات میداند که در نتیجه خللی در بساطت ذات الهی وارد نمیشود. بر اساس مبانی صدرایی، فهم و اثبات مقدمات قاعدۀ بسیطالحقیقه نیز بر پایۀ قیومیت امکانپذیر است؛ به گونهای که اثبات بساطت ذات الهی و فهم نحوۀ کلالاشیاء بودن آن، در پرتو این اسم صورت میپذیرد.</em>دانشگاه علوم اسلامی رضویآموزه های فلسفه اسلامی2251-9386122120171023اسفار اربعه از منظر رفیعی قزوینی و جوادی آملی2544227FAعبدالحسینخسروپناهرضاحصاریدانشگاه علوم اسلامی رضویJournal Article20191105<em>با بررسی رویکرد جوادی آملی و رفیعی قزوینی در خصوص اسفار اربعه، آشکار میگردد که میان این دو دیدگاه تفاوتها و شباهتهایی وجود دارد. جوادی آملی نهایت سفر اول را همگام با حصول مقام ولایت و نهایت سفر سوم را مقارن با حصول مقام خلافت میداند؛ اما در دیدگاه رفیعی قزوینی، حصول مقام ولایت با انتهای سفر سوم همراه است. در دیدگاه وی، نهایت سفر اول ابتدای مقام قلب است و سفر دوم مبدأ ظهور روح در اصطلاح عرفاست؛ در حالی که شهودِ هویت غیبیه و رسیدن به مقام محو و طمس، تناسبی با مرتبۀ روح را ندارد، بلکه وصول به این امر با مقام خفی و اخفی تطابق دارد. عارفانی چون قیصری و کاشانی میان مراتب ابتدایی و انتهایی ولایت به تفاوت قائلاند، لکن چنین تمایزی در دیدگاه رفیعی قزوینی دیده نمیشود. از منظر وی، سفر اول در محدودۀ امور عامه و جواهر و اعراض سفر سوم حکما خواهد بود. لکن از منظر جوادی آملی محدودۀ سفر اول تا اثبات ذات حقتعالی ادامه دارد. علاوه بر شمول جواهر و اعراض در سفر سوم که رفیعی قزوینی به آن معتقد است، نحوۀ فاعلیت حقتعالی و کیفیت صدور واحد از کثیر در این سفر مورد بحث قرار میگیرد. این گفتار بر آن است که با روش تحلیلی ـ تطبیقی، دیدگاه این دو حکیم متأله را بررسی نماید.</em>دانشگاه علوم اسلامی رضویآموزه های فلسفه اسلامی2251-9386122120171023ارزیابی نقدهای علامه سمنانی بر تقریر آقاعلی مدرس در اصالت وجود4566228FAمحمدخسروی فارسانیمهدیامام جمعهعلیارشدریاحیJournal Article20191105صدرا به عنوان مهمترین طراح مسئلۀ اصالت وجود یا ماهیت، به نحو مستقل به تعیین محل نزاع اصالت وجود و یا ماهیت نپرداخته است. اما آقاعلی مدرس که مشی صدرایی دارد، با درک این نقیصه در حکمت متعالیه، بحث مستقلی را در این باره مطرح نموده است. در مقابلِ او، علامه سمنانی با نگاهی متقابل و به نحو مفصل و از جهات مختلف، به تبیین آقاعلی مدرس اشکال کرده و خود ادعایی متفاوت در مسئله ارائه نموده است. در این مقاله، ضمن طرح تقریر مدرس و بررسی آن، نقد سمنانی بر این قول به تفصیل بیان شده و مورد ارزیابی قرار گرفته است. این پژوهش، نو و فاقد سابقه و روش آن، تحلیلی و انتقادی است. این جستار نشان میدهد که اگرچه تحریر مدرس پذیرفته نیست، لکن نقدهای سمنانی به تقریر ایشان در دو موردْ پذیرفتنی و در موارد دیگر، غیر قابل قبول و دچار اشکالات جدی است.دانشگاه علوم اسلامی رضویآموزه های فلسفه اسلامی2251-9386122120171023تفسیر اصالت وجود و اعتباریت ماهیت و کاربرد معرفتشناختی ماهیت از نگاه صدرا6792229FAحسینغفاریاستاد/دانشگاه تهرانسیدمحمدمظفریعزیزاللهفیاض صابریJournal Article20191105با وجود اینکه اصالت وجود از عمدهترین و بنیادیترین مسائل فلسفی است که در کانون توجه فکری و فلسفی صدرالمتألهین قرار دارد و بسیاری از مسائل مهم فلسفی بر آن استوار است، متأسفانه عدم تفکیک دقیق مسائل هستیشناسی و معرفتشناسی در متون فلسفۀ اسلامی و حکمت صدرایی، چنان که در ابهام و پیچیدگی بسیاری از مسائل فلسفی تأثیر گذاشته و بر وضوح مقاصد حکمای ما سایه انداخته، بر اصل این مسئله و پیامدها و نتایج آن نیز تأثیر گذاشته است. در این مقال کوشیدهایم ضمن ارائۀ پیشینۀ بحث، با تفکیک دو حیث معرفتشناختی و هستیشناختی و با تکیه بر مبانی و عبارات صدرالمتألهین ـ با روش توصیفی تحلیلیـ این مسئله را مورد واکاوی قرار دهیم و تفسیر صحیح او از اصالت وجود و اعتباریت ماهیت را از دو جهت هستیشناختی و معرفتشناختی بررسی و کارکرد معرفتشناختی ماهیت را تبیین کنیم.دانشگاه علوم اسلامی رضویآموزه های فلسفه اسلامی2251-9386122120171023بررسی و تحلیل نظریۀ خواجه نصیرالدین طوسی در عقیدۀ بداء93116230FAرسولمحمدجعفریاستادیار دانشگاه شاهدوحیدداوری چهاردهJournal Article20191111خواجه نصیرالدین طوسی از برجستهترین متکلمان شیعی است که آثار و آرای او همواره مورد توجه اندیشمندان بوده است. خواجه در برخی تصنیفاتش در باب عقیدۀ بداء مطالبی دارد که موضعگیریهای متفاوتی را نسبت به او در پی داشته است؛ برخی عالمان مشابه سخنان او را گفتهاند، برخی دیگر او را نقد کرده و عدهای نیز در مقام توجیه نظریۀ خواجه برآمدهاند. بررسیها نشان میدهد که نقد به خواجه وارد بوده و از مطالب وی انکار بداء به دست میآید. با وجود این، برخی متکلمانِ پیش و پس از خواجه نیز بداء را رد کردهاند و او نظریۀ جدیدی ارائه نکرده است. به نظر میرسد آنچه خواجه و متکلمانی چون شیخ طوسی و سید مرتضی در مسئلۀ بداء گفتهاند، یک دیدگاه شیعی نیست، بلکه تأثیر اندیشۀ قاضی عبدالجبار معتزلی در دیدگاه شاگردش سید مرتضی است که از ایشان به دیگر متکلمان شیعی سرایت کرده است.دانشگاه علوم اسلامی رضویآموزه های فلسفه اسلامی2251-9386122120171023تحلیلی از عالم برزخ در وجودشناسی ابنسینا117132231FAرضامحمدنژادجعفرشانظریJournal Article20191111<em>بر اساس آیات و روایات، عالم برزخ میان زندگی دنیایی و حیات اخروی قرار گرفته است و بر اساس متنهای فلسفی، عالمی میان عالم مجردات و عالم مادیِ محض است و حدّ وسط بودن آن ایجاب میکند که نه به کلی واجد ماده و مقدار و بیگانه از عالم مجردات باشد و نه به کلی فاقد ماده و مقدار و بیگانه از عالم مادی، بلکه با داشتن مقدار و صورت بدون ماده، بهرهای از عالم مجردات و بهرهای هم از عالم مادی دارد. ابنسینا با استناد به قائم بودن صورت جسمیه به ماده و محال دانستن تحقق صورت و شکل و مقدارْ بدون ماده، عالم برزخ و معاد جسمانی را قابل اثبات نمیداند، از این رو، در مراتب هستی مورد نظر او، جایگاهی برای عالم برزخ وجود ندارد و جایگاه نفوس بعد از مرگ را نیز با تأکید بر عالم افلاک و عقول تبیین میکند. در این مقاله، آرای ابنسینا در مورد عالم برزخ، زندگی و عوالم بعد از حیات مادی، تبیین و بررسی خواهد شد.</em>دانشگاه علوم اسلامی رضویآموزه های فلسفه اسلامی2251-9386122120171023معاد جسمانی از منظر قاضی سعید و آقاعلی مدرس133150232FAسیدمحمدحسیننقیبیعبداللهنصریJournal Article20191111معاد جسمانی عنصری از منظر ابنسینا و ملاصدرا، دو طلایهدار حکمت اسلامی، با محذوراتی مواجه است. قاضی سعید قمی شاگرد باواسطۀ صدرالمتألهین و آقاعلی مدرس زنوزی شارح مکتب صدرا میباشد، با وجود این، هر دو دیدگاهی متفاوت از دیدگاه صدرا در باب معاد جسمانی ارائه داده و قائل به حشر ابدان عنصری شدهاند. به باور هر دو حکیم، آخرت در نشئهای متفاوت از نشئۀ دنیا تحقق مییابد. همچنین تعلق نفس به بدن با مرگ از بین نمیرود، بلکه توجه نفس به بدن حتی بعد از پوسیده شدن بدن و تفرق اجزا وجود دارد و اجزای بدن بعد از مرگ، حرکت و سیر تکاملی خود را ادامه میدهند و نفس در قیامت به بدنی تعلق میگیرد که از همین مادۀ اجزای بدن دنیوی تشکیل شده است. بعد از تبیین دو دیدگاه مشخص خواهد شد که تبیین آقاعلی مدرس از قوت علمی و استدلالی بیشتری برخوردار است.