دانشگاه علوم اسلامی رضوی
آموزه های فلسفه اسلامی
2251-9386
2783-4026
9
14
2014
05
22
بررسی درستی انتساب تناسخ به سهروردی و زکریای رازی با تکیه بر آثار
3
21
FA
سیدمرتضی
حسینی شاهرودی
دانشگاه فردوسی مشهد
shahrudi@ferdowsi.um.ac.ir
امیر
راستین
دانشجوی دکتری فلسفه و حکمت اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد
rastinamir@yahoo.com
تناسخ در میان فیلسوفان مسلمان پایگاه مستحکمی نداشته و پیروان این اندیشه همواره جزء کمترین بودهاند. در این میان رویکرد دو فیلسوف و اندیشمند ایرانی بیش از همه مورد توجه قرار گرفته است؛ یکی پایهگذار حکمت اشراق و دیگری پزشک و فیلسوف ری. نقش زکریای رازی به عنوان نماینده و یکی از طلایهداران انگارۀ تناسخ در اندیشۀ اسلامی جلوه کرده است و اهمیت جایگاه سهروردی از جهت برداشتهای گوناگون از سخنان او و در نتیجه نسبتهای مختلف به اوست. نتیجۀ بازنگری به آثار این دو اندیشمند و مقایسۀ میان آنها، تأیید انتساب تناسخ به رازی و تأکید بر عدم پذیرش آن توسط شیخ اشراق است. رازی بر اساس مبانی فلسفۀ خویش، برای نفوس حیوانی تناسخ صعودی و نیز برای نفس انسانی یکی از دو نوع تناسخ متشابه و نزولی را به صورت مانعةالخلو میپذیرد. در مقابلْ سهروردی پس از ضعیف خواندن دلایل طرفهای نزاع، با ابتکار در ارائۀ طرح نوینی از معاد جسمانی مبتنی بر پذیرش عالم مثال، از این طریق انگیزههای پذیرش تناسخ را از میان برمیدارد.
تناسخ,سهروردی,زکریای رازی
https://ipd.razavi.ac.ir/article_942.html
https://ipd.razavi.ac.ir/article_942_f39c041248f01ac3dbbf51a551dd9a1c.pdf
دانشگاه علوم اسلامی رضوی
آموزه های فلسفه اسلامی
2251-9386
2783-4026
9
14
2014
05
22
کیفیت تعامل معرفت عقلی و عرفانی در معرفتشناسی صدرا
23
36
FA
علی
حقی
دانشیار دانشگاه فردوسی مشهد
haghi@ferdowsi.um.ac.ir
سیده سمیه
حسینی
دانشجوی دکتری حکمت متعالیه پردیس بینالملل دانشگاه فردوسی مشهد
somauehhoseuni@yahoo.com
معرفت عقلی و عرفانی تفاوتهایی در روش رسیدن به معرفت دارند؛ یکی از استدلال عقلی بهره میگیرد و دیگری از شهود و مکاشفه. با این حال، این دو جدا از هم نیستند و با یکدیگر تعامل دارند. از نگاه صدرا مجرد شهود بدون برهان کافی نیست و از طرفی آنچه راوی با برهان بدان دست یافته بود، با چشم شهود مکاشفه کرده است. از سویی، عقل از دریافت کنه حقیقتِ اشیا ناتوان است و با عرفان میتوان به دریافت آن نائل شد. از سوی دیگر، عقلِ خالص منکر کشف و شهود نیست و برای کشف درست از نادرست میتواند ملاک و معیار باشد. به نظر میرسد معرفتشناسی صدرایی در همۀ حوزههای آن در هم تنیدگیِ زیادی با مسئلۀ وحدت عاقل و معقول دارد. ملاصدرا با تلفیق این نظریه با اشتدادِ وجودشناختی نفس در فرایند حرکت جوهری، مدعی وجود تعامل حداکثری بین معرفت عقلی و شهودی است.
معرفت عقلی,معرفت عرفانی,علم حصولی,علم حضوری,ملاصدرا
https://ipd.razavi.ac.ir/article_943.html
https://ipd.razavi.ac.ir/article_943_e56e22ce9703428d24a96314d51d4c31.pdf
دانشگاه علوم اسلامی رضوی
آموزه های فلسفه اسلامی
2251-9386
2783-4026
9
14
2014
05
22
جُستاری تطبیقی دربارۀ اعتبار و نقش «منابع معرفتی» در اندیشۀ ملاصدرا و ابن عربی
37
56
FA
رضا
رضازاده
دانشیار گروه فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه ایلام
rezakashany@gmail.com
سمیه
منفرد
دانشجوی دکتری فلسفه و کلام اسلامی
s.monfared@yahoo.com
بازشناسی چیستی و چرایی ترکیب سه منبع معرفتی عقل، شهود و وحی در فلسفۀ صدرایی و نظام اندیشۀ ابن عربی، تحلیل دستاوردهای معرفتی این دو نظام را ثمربخشتر میکند. علیرغم اینکه ابن عربی در معرفتشناسی خود، قلب و دستاوردهای آن را اصل قرار میدهد، برای عقل نیز نقش مهمی قائل است. او در کنار عقل و شهود، وحی را هم مبنایی معرفتشناختی میداند. ملاصدرا نیز دربارۀ سه روش عقلی، قلبی و وحیانی در رسیدن به حقایق، ضمن تأیید وجود قلمروهای خاصی که به نحو عموم و خصوص مطلق یا من وجه بین این سه وجود دارد، هیچ کدام را در حیطۀ قلمرو مشترکشان معارض دیگری نمیداند. با این حال، درجۀ اهمیت هر کدام از این منابع در نگاه متناظر هر یک متفاوت است، به طوری که عقل در عرفان ابن عربی صرفاً پذیرندۀ تجلّیات الهی است و در نقش فاعلی است که حدّبردار و حصرپذیر میشود؛ یعنی فاعلیت و تولید آن محدود و متناهی است، در حالی که در نظام حکمت متعالیۀ صدرایی، عقل در مقام کسب معارف در فرایند حرکت جوهری نفس و تعالی به نشئۀ عالم عقل کلّی، در ضمن مشاهده و شهود، قوّت فاعلی و صدوری نیز مییابد.
ملاصدرا,ابن عربی,منابع معرفتی,عقل,شهود,وحی
https://ipd.razavi.ac.ir/article_944.html
https://ipd.razavi.ac.ir/article_944_88a7d322d5f781fde7babe38ebe66ee4.pdf
دانشگاه علوم اسلامی رضوی
آموزه های فلسفه اسلامی
2251-9386
2783-4026
9
14
2014
05
22
نَفَس رحمانی در آینۀ حکمت متعالیه
57
76
FA
مهدی
زمانی
دانشیار دانشگاه پیام نور
zamani108@gmail.com
در این جستار با روش توصیفی ـ تحلیلی به بیان مبانی و نتایج دیدگاه ملاصدرا دربارۀ نَفَس رحمانی پرداخته میشود. ملاصدرا معتقد است که آدمی برترین نشانۀ خداوند است و ویژگیها و قوای او ظهور کمالات الهی است. همان گونه که نَفَس آدمی با عبور از مخارج حروف، اصوات و کلمات گوناگون پدید میآورد، نَفَس رحمانی نیز همچون فیضی وجودی، حقایق ممکنات را در عالم تحقق میبخشد و در عین وحدت و بساطت سرچشمۀ کلمات بیشمار الهی در عالم تجلی است. کلمۀ «کُن» نخستین کلامی است که گوشِ ممکنات را شکافت. بنابراین، عالم فقط از سخن پدید آمده و بلکه عین سخن است و اقسام موجوداتِ عالم، منطبق بر مراتب و مقامات بیست و هشتگانۀ خود در نفس رحماناند. ملاصدرا نفس رحمانی را با «وجود منبسط» یکی میداند. همچنین او نَفَس رحمانی را با «حق مخلوقبه» و «حقیقة الحقایق» مقایسه میکند و تحقق آن را مربوط به مرتبۀ واحدیت، حضرت اسماء و احدیتِ جمع میداند. برخی از پیروان صدرا نیز نفس آن را با مرتبۀ عماء یکی دانستهاند که در زبان شریعت از آن به نور محمدی تعبیر میشود. از طرف دیگر، ملاصدرا نَفَس رحمانی را تعبیری دیگر از آنچه میداند که اهل عرفان آن را مادۀ کلیه، هباء و عنقا نامیدهاند. او گفتار حکیمان بزرگ یونان دربارۀ مادة المواد را اشارهای رمزی به همین فیض وجودی و انبساطی معرفی میکند که با گستردگی رحمتِ امتنانیه در اسم الهیِ «الرحمان» انطباق کامل دارد.
نَفَس رحمانی,حکمت متعالیه,ملاصدرا,وجود منبسط,مادۀ کلیه,رحمت امتنانیه
https://ipd.razavi.ac.ir/article_945.html
https://ipd.razavi.ac.ir/article_945_c31e907ebeb80cf4ab48f5baff8501a2.pdf
دانشگاه علوم اسلامی رضوی
آموزه های فلسفه اسلامی
2251-9386
2783-4026
9
14
2014
05
22
برهان وجودی آنسلم و نقد آن بر اساس مبانی ملاصدرا
77
99
FA
سیدحمید
طالب زاده
دانشیار دانشگاه تهران
talebzade@ut.ac.ir
رحمت الله
کریم زاده
استادیار دانشگاه علوم اسلامی رضوی
karam270@yahoo.com
برهان وجودی آنسلم برهانی است پیشینی که از راه مفهوم وجود ـکه بر اساس دیدگاه افلاطون همراه با حقیقت وجود استـ به اثبات خدا میپرازد. او دو تقریر از این برهان ارائه میدهد: نخست اینکه مفهوم خدا مفهومی است که بزرگتر از آن قابل تصور نیست؛ پس باید این مفهوم در بیرون وجود داشته باشد، در غیر این صورت بزرگترین مفهوم قابل تصور نیست. دوم اینکه مفهوم خدا مفهومی ضروری است که نبود آن تصورناپذیر است؛ پس باید در خارج باشد، در غیر این صورت نبود آن قابل تصور است و این خلف است. گونیلو دو اشکال بر این برهان دارد: نخست آنکه ما از مفهوم خدا هیچ گونه تجربهای نداریم، پس غیر قابل تصور است. دوم آنکه اگر این برهان درست باشد، باید بتوان وجود هر امر نامعقولی را در خارج اثبات کرد. اشکال عمدۀ آکویناس آن است که آنسلم، وجود خارجی خدا را در بزرگتر شدن مفهوم ذهنی خدا مؤثر میداند، در حالی که مفهوم بزرگترین امر قابل تصور که وجود واقعی داشته باشد، بزرگتر از هنگامی نیست که وجود واقعی نداشته باشد. تحقق عینی یک مفهوم در خارج، هیچ نقشی در بزرگتر شدن محتوای مفهومی آن ندارد. اشکال اساسی برهان آنسلم بر مبنای ملاصدرا، رد دیدگاه آنسلم در باب مفاهیم کلی، درآمیختگی میان ضرورت منطقی و فلسفی، درآمیختگی بین مفهوم و مصداق، حمل اولی و شایع صناعی و سرایت حکم مفهوم به مصداق است.
برهان وجودی,آنسلم,ملاصدرا,تصور برترین موجود,مفهوم ذهنی,وجود عینی
https://ipd.razavi.ac.ir/article_946.html
https://ipd.razavi.ac.ir/article_946_498bfdcc7213294c4efacb816054e694.pdf
دانشگاه علوم اسلامی رضوی
آموزه های فلسفه اسلامی
2251-9386
2783-4026
9
14
2014
05
22
نقش نگرش وجودی صدرا به علم در تعالی نفس
101
125
FA
محمدمهدی
مشکاتی
استادیار دانشگاه اصفهان
mahdimeshkati@yahoo.ir
مریم
فخرالدینی
دانشجوی کارشناسی ارشد فلسفۀ اسلامی
mtaha_anj@yahoo.com
در این جستار پس از نگاهی گذرا به تعریف ابتکاری ملاصدرا از علم، تبیین میشود که وی چگونه با بهرهگیری از اصولی چون «اصالت وجود»، «مراتب تشکیکی آن» و «حرکت جوهری» و با نگاه وجودیاش به «علم»، تصویری تازه از تعالی وجودی «نفس» در فلسفه ارائه میدهد. طبق این نظریه، مراتب کمال انسان بر اساس درجۀ وجودیاش مشخص میشود و مرتبۀ وجودی نفس را درجۀ ادراکش تعیین میکند. بنابراین، هر فرد در مراتب ادراک خود به تعالیِ وجودی دست خواهد یافت، به شکلی که درجات پایینتر ادراک، محمل ارتقا به درجات بالاتر علم و به تبع آن مراتب شدیدتر وجود و کمال میباشند. در ادامه، مباحثی چون علم حقیقی و غیر حقیقی و «موضوعیت» یا «طریقیت» علم بررسی میشود.<br /> اما نتیجۀ برجستهای که میتوان گرفت آن است که اگر رسیدن به بالاترین درجۀ کمال و تعالی، در گرو داشتن شدیدترین مرتبۀ ادراک یعنی تعقل است، پس هر چه معقول از درجۀ وجودی بالاتری برخوردار باشد، تعقل او نفس را متعالیتر میسازد. به همین دلیل «تعقل» دربارۀ خداوند، صفات و افعالش، کتب و انبیای الهی نفس انسان را به بالاترین درجۀ وجودی میرساند. این همان است که تحت عنوان جایگاه «معرفت» به خداوند، انبیا و ائمهM در قرآن و روایات آمده است.
ملاصدرا,نفس,علم,تعالی,کمال,تعقل
https://ipd.razavi.ac.ir/article_947.html
https://ipd.razavi.ac.ir/article_947_95097cfe96d0073bd1e539b553be2dd9.pdf
دانشگاه علوم اسلامی رضوی
آموزه های فلسفه اسلامی
2251-9386
2783-4026
9
14
2014
05
22
ملائکۀ مهیّمه در متون دینی، عرفانی و حکمی
127
150
FA
سیدمحمد
موسوی بایگی
استادیار دانشگاه علوم اسلامی رضوی
غلامعلی
مقدم
0000000172818897
هیئت علمی دانشگاه علوم اسلامی رضوی
dr.moghadam@razavi.ac.ir
متون وحیانی و آموزههای معرفتی شریعت میتواند مادۀ اولیۀ تأمل دانشمندان و انگیزۀ الهامبخش آنها در علوم مختلف باشد. این اشارات معارفی گاه در جهتدهی اندیشهها به سوی واقعیت بسیار مفید و راهگشا بوده و بارور شدن آنها برکات و ثمرات ارزشمندی به همراه آورده است. شرط ورود و پذیرش موضوع در یک دستگاه فکری آن است که بتواند آن را بر اساس مبانی و اصول خود تبیین هستیشناسی و معرفتشناسی نموده و توضیحی منطقی و هماهنگ با سایر اصول خود از آن ارائه دهد. در این صورت است که معارف و مفاهیم دینی به نحو منسجم سازماندهی میشوند و تبیین وجودی و معرفتی آنها امری مبارک و ارزشمند است. ارواح و ملائکۀ مهیمه یکی از این موضوعات است که اول در روایات مطرح شده است، آنگاه عرفا آن را پذیرفته، ماهیت و مرتبۀ آن را تبیین نمودهاند و به تبع عرفا، ملاصدرا آن را در نظام فکری حکمت متعالیه مطرح کرده است. در این مقاله با روش توصیفی تحلیلی، ضمن مطالعۀ تطبیقی ملائکۀ مهیمه در روایات، عرفان و حکمت متعالیه و ارائۀ وجه جمعی مناسب، نوع برخورد حکمت متعالیه با مهیمین را تبیین و نقد نموده و نشان دادهایم که اگرچه ملاصدرا ملائکۀ مهیمه را در حکمت متعالیه مطرح کرده است، برخورد او استطرادی بوده و تبیین وجودشناسانۀ مناسبی از آن بر اساس مبانی فلسفی خود انجام نداده است.
ارواح مهیّمه,ملائکه مهیمه,حکمت متعالیه,عرفان,فلسفه
https://ipd.razavi.ac.ir/article_948.html
https://ipd.razavi.ac.ir/article_948_d14bc063e933c3aa588bf3af3a4bc967.pdf