2024-03-28T15:31:50Z
https://ipd.razavi.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=108
آموزه های فلسفه اسلامی
آموزه های فلسفه اسلامی
2251-9386
2251-9386
1398
14
25
شناسنامه علمی نشریه
2020
01
21
https://ipd.razavi.ac.ir/article_531_3990a21419ff8ee58d95d365d0ea423d.pdf
آموزه های فلسفه اسلامی
آموزه های فلسفه اسلامی
2251-9386
2251-9386
1398
14
25
جایگاه نظریۀ فقر وجودی معلول در تبیین خداشناسی فطری ملاصدرا در آیۀ فطرت
علی
ارشدریاحی
مائده
زمانی
در میان براهین اثبات خدا، دلیل فطرت از مهمترین دلایل خداشناسی است که بر فطری بودن معرفت به خداوند در جمیع مخلوقات (به خصوص انسان) دلالت دارد. یکی از صریحترین آیات قرآن در دلالت بر خداشناسی فطری، آیۀ 30 سورۀ روم است. این آیه از عجین بودن ساختار وجود انسان با شناخت خداوند خبر میدهد. ملاصدرا با الهام از قرآن و حدیث و با بهرهگیری از مبانی عقلی و فلسفی خود، این گزاره دینی را مستدل کرده است. در این پژوهش سعی شده است به روش توصیفی ـ تحلیلی و با تکیه بر آراء ملاصدرا، تبیین فلسفی او از خداشناسی فطری تحلیل گردد تا جایگاه نظریۀ فقر وجودی معلول در بیان وی معلوم شود. ملاصدرا با تکیه بر اصل اضافه اشراقی ممکنات به واجب، تحلیلی وجودشناختی از این آموزه قرآنی ارائه داده است که بر اساس آن، حضور مخلوقات نزد خداوند و حضور خداوند نزد جمیع مخلوقات اثبات میشود. بر اساس تبیین وجودشناختی خداشناسی فطری نیز تلازم بین فقر وجودی و علم حضوری مخلوقات به خداوند و چگونگی دلالت آیۀ فطرت بر سیر خودشناسی به خداشناسی به دست میآید.
خداشناسی فطری
ملاصدرا
فقر وجودی
علم حضوری
آیه فطرت
2020
01
21
3
22
https://ipd.razavi.ac.ir/article_522_16371bc804e3fe6aaff59a83f5483491.pdf
آموزه های فلسفه اسلامی
آموزه های فلسفه اسلامی
2251-9386
2251-9386
1398
14
25
نسبتهای ممکن بین دو شیء در خارج و قضایای شرطی حاکی از آنها
داود
حیدری
تحلیل قضایای شرطیه از جمله مهمترین مباحث منطقی است. به نظر میرسد که تحلیل زبانشناسانه قضایا بدون توجه به واقعیاتی که قضایا از آنها حکایت میکنند، تحلیل تمامی نیست. با تکیه بر شناخت واقعیات جهان هستی و دستهبندی آنها، راه برای درک قضایای حاکی از آنها هموار میشود. خواجه نصیرالدین طوسی در اساس الاقتباس با ترسیم نموداری، انحاء اتصال را احصاء نموده و نشان داده است که هر یک از محصورات چهارگانه قضایای شرطی اعم از لزومی، اتفاقی و استصحابی، برای بیان چه نوع اتصالی به کار میرود و نیز از این نمودار، موارد کاربرد شرطی متصله سالبه دانسته میشود. به نظر میرسد تصویر ارائهشده از این نمودار در نسخ موجود، دارای برخی اشکالات است که در این مقاله ضمن توضیح انواع اتصال بین دو امر و چگونگی حکایت از آنها به وسیله قضایای شرطی، تصویر درستی از نمودار ارائه شده است.
مصاحبت
استصحابی
لزومی
اتفاقی
لزوم سلب
سلب لزوم
2020
01
21
23
44
https://ipd.razavi.ac.ir/article_523_1861a55b98a421f490dc13387d33dc00.pdf
آموزه های فلسفه اسلامی
آموزه های فلسفه اسلامی
2251-9386
2251-9386
1398
14
25
بررسی تطبیقی جایگاه «عقل اول» در اندیشۀ فلسفی و پندارِ «تفویض در خلقت»
محمد
سلطانی رنانی
تفویض غالیان، بدانمعنا که خداوند کارهایش را به دیگری واگذار کرده، بسته به متعلق خویش بررسی میشود؛ واگذاریِ آفرینش، شریعت، آمرزش، حسابرسی و اراده. تفویض در خلقت به ادلهای سمعی و عقلی استناد داده شده است. در استناد عقلی بر این پندار، آموزه عقل اول بر اولیای الهی تطبیق داده میشود.و در این جهت، صدور ممکنات از عقل اول نیز به نحو علت فاعلی تصویر میگردد. بررسی این روند بر پایه تحلیل عقلانی و مراجعه به سخنان فیلسوفان آشکار خواهد ساخت که این استناد استوار نیست. عقل اول نزد فیلسوفان معنایی، جامع کمالات امکانی است و صدور ممکنات فرودین از عقل اول به نحو اشتمال اجمال بر تفصیل است. همچنین تطبیق عقل اول بر اولیای الهی تنها بدانمعنا معقول است که ولیّ در پی عبودیت کامل، جامع کمالات امکانی را تعقل میکند و از باب قاعده اتحاد عاقل و معقول، با عقل اول متحد میشود. این اتحاد به معنای اتصال جِرمی، یکی شدن دو موجود و یا اضمحلال یکی در دیگری نیست؛ بلکه بر پایه درک کمال در حدّ تمام حاصل میشود. نتیجه آنکه آموزه عقل اول و صدور ممکنات فروتر از آن، پندار تفویض غالیان را پشتیبانی نمیکند. همچنین تطبیق عقل اول بر اولیاء (انسان کامل) تنها بر اساس اتحاد عاقل و معقول معنادار است.
عقل اول
صادر اول
قاعده الواحد
تفویض خلقت
نور محمدیه
2020
01
21
45
66
https://ipd.razavi.ac.ir/article_524_d613ffc78f2bab05f78ae939246f9374.pdf
آموزه های فلسفه اسلامی
آموزه های فلسفه اسلامی
2251-9386
2251-9386
1398
14
25
چالش ذاتی یا فعلی بودن اراده خدا از دیدگاه امام رضا طبق تفسیر فلسفی ملاصدرا همراه با نقادی نظریه علامه طباطبایی در این زمینه
اسماء
احمدی
محمود
صیدی
یکی از مسائل مهم در مبانی کلامی شیعی، صفات الهی است که در آیات متعدد قرآنی، با اسماء و صفات گوناگونی از آن یاد شده است. با توجه به براهین عقلی و احادیث نقلی، صفات الهی عین ذات او هستند و تفاوت آنها مفهومی است. ولی مسئله این است که در چند حدیث منقول از امام رضاu ، اراده، صفتی فعلی دانسته میشود. ملاصدرا با ارائه تفسیری فلسفی ـ کلامی از این احادیث، آنها را با ذاتی بودن صفات خداوند در تنافی نمیداند؛ ولی از نظر علامه طباطبایی، این احادیث در فعلی بودن صفت اراده صراحت دارند. در پژوهش حاضر با استفاده از تحلیلهای فلسفی ـ کلامی از این احادیث و کمکگیری از احادیث دیگر امام رضاu اثبات میشود که این احادیث با ذاتی بودن صفت اراده در تناقض نمیباشد و تفسیر علامه طباطبایی از آنها صحیح به نظر نمیرسد.
اراده
خداوند
امام رضا
ملاصدرا
علامه طباطبایی
2020
01
21
67
84
https://ipd.razavi.ac.ir/article_525_88602e19eea3140aa8005c14e17a8d38.pdf
آموزه های فلسفه اسلامی
آموزه های فلسفه اسلامی
2251-9386
2251-9386
1398
14
25
تأملی در معنا، مدلول و مبانی نظریۀ اشتداد علم حضوری نفس به ذاتش در حکمت متعالیه
احمد
عسگری
حمیدرضا
بوجاری
به باور ملاصدرا، علم حضوری نفس به ذاتش اشتدادی است. این نظریه از نظریات بدیع ملاصدرا و از نتایج هستیشناسی و نفسشناسی اوست. این نظریه بیانگر این معناست که مرتبه و درجۀ آگاهی حضوری انسان به حقیقت ذاتش امری ثابت نیست و میتواند ارتقاء یابد و از مرتبۀ نازل خودآگاهی خیالی به مرتبۀ عالی خودآگاهی عقلی و حتی بالاتر برسد. خودآگاهی خیالی به معنای ادراک حضوریِ خیالی نفس که در عین تجرد، محفوف به عوارضی چون شکل، اندازه و... است و خودآگاهی عقلی، ادراک به نحو تجرد تام و محض من است. هر یک از این مراتب اقتضائاتی دارند که آثار مهمی در معرفت و عمل آدمی خواهند داشت. مهمترین مبانی فلسفی این نظریه در حکمت صدرالمتألهین عبارت است از: نظریۀ اتحاد مدرِک به مدرَک، نظریۀ حرکت جوهری و نحوه وجود خاص نفس ناطقۀ انسانی نزد ملاصدرا.
علم حضوری
اشتداد
نفس
ادراک
خیال
عقل
2020
01
21
85
102
https://ipd.razavi.ac.ir/article_526_94ebccafdefa63332fb05c4d64038d1d.pdf
آموزه های فلسفه اسلامی
آموزه های فلسفه اسلامی
2251-9386
2251-9386
1398
14
25
مقایسه تطبیقی مسأله شر از دیدگاه ابن عربی، ملاصدرا و اسپینوزا
رامین
گلمکانی
رسول
پاداش پور
محمدمهدی
سلامی
مسأله شر از جمله مسائل مهم فلسفی است که همواره در میان اهل ادیان برای پاسخ به تعارض میان توحید مبدا صدور اشیاء، و وجود شرور در نظام وجود مطرح بوده است. از طرفی منکرین خداوند نیز برای مقابله با اهل ادیان از این مساله به عنوان دلیلی علیه وجود خداوند استفاده می کردند. بنابر این پاسخ به مساله شر ذهن هر متفکری را به خود مشغول کرده است. فلاسفه نیز در طول تاریخ پاسخ گویی به این مساله را از دغدغه های فکری خود دانسته اند و هر یک با توجه به دستگاه فکری خود در صدد حل آن بر آمده اند. یکی از دیدگاههای مطرح شده در این باره عدمی بودن شر است که فیلسوفان معانی مختلفی را از آن اراده کردهاند. از جمله افرادی که قائل به عدمی بودن شر شده اند ابن عربی در عرفان نظری و ملاصدرا در حکمت متعالیه هستند. همچنین اسپینوزا نیز به عنوان یکی از فیلسوفان یهودی قائل به عدمی بودن شر است، که هریک تلقی متفاوتی از عدمی بودن شر دارند. در این مقاله به بررسی و مقایسه دیدگاه این متفکران خواهیم پرداخت و تحلیلی در باب توانایی، یا عدم توانایی هر یک نسبت به حل مساله شر ارائه خواهیم کرد.
ابن عربی
ملاصدرا
اسپینوزا
شرّ
عدمی بودن شرّ
2020
01
21
103
122
https://ipd.razavi.ac.ir/article_521_1e5f07256a3e7829a907e31ab3c05ea8.pdf
آموزه های فلسفه اسلامی
آموزه های فلسفه اسلامی
2251-9386
2251-9386
1398
14
25
اتحاد عاقل و معقول در منظر ابن سینا و صدرالمتألهین
جلیل
محمدی خانقاه
عبدالله
نصری
«اتحاد عاقل و معقول» از معدود مسائلی است، که با مخالفت و موافقت دو فیلسوف بزرگ مواجه شده است.بوعلی بهعنوان منکر اصلی و صدرالمتألهین به عنوان موافق جدی. بوعلی در «شفاء» و «اشارات» ،«اتحاد عقل و عاقل» را ردّ مینماید ولی در «مبدأ و معاد» برای آن برهان میآورد. این تفاوت رویه بوعلی، نزد فیلسوفان بعد محل سؤال بوده است. صدرالمتألهین برای «اتحاد» سه معنا ذکر مینماید و میفرماید «اتحاد عاقل و معقول» به دو معنای اول به همان برهان بوعلی به هیچ وجه قابل اثبات نیست، ولی معنای سوم اتحاد نه تنها ممکن بلکه تحقق علم در تمام مراتب متوقف بر آنست.صدرا میگوید بوعلی معنای سوم از اتحاد را تنها در مبدأ و معاد پذیرفته است و آنگاه در بدست آوردن دیدگاه اصلی بوعلی تردید نموده است.اما حقیقت آنست که بوعلی هرگز متناقص سخن نگفته است.اینگونه نیست که در «شفاء» و «اشارات» دیدگاه واقعی خود را اظهار کرده و در «مبدأ و معاد» طبق مذاق فیلسوفان مشاء سخن گفته باشد. فهم دیدگاه اصلی بوعلی تنها در سایه فهم دقیق از منظومه فکری وی محقق است همان مسیری که ما پیمودهایم و نشان دادهایم معنای سوم اتحاد باور همیشگی بوعلی است و اساساً اختلافی میان بوعلی و ملاصدرا وجود ندارد.
اتحاد
عاقل
معقول
بوعلی
صدرالمتألهین
2020
01
21
123
148
https://ipd.razavi.ac.ir/article_519_1e746de817cfcd410697a5c9c751e317.pdf
آموزه های فلسفه اسلامی
آموزه های فلسفه اسلامی
2251-9386
2251-9386
1398
14
25
«دیدگاه ملاصدرا درباره رکن اول مبناگروی: تعداد گزاره های پایه»
عباسعلی
منصوری
یکی از مهم ترین نظریات معرفت شناسی در باب توجیه نظریه ی مبنا گروی است. هرچند این نظریه در سنت فلسفی اسلامی به نحو مستقل مورد بحث واقع نشده است اما در آثار فیلسوفان مسلمان از جمله ملاصدرا با زبان فلسفی خاص آن عصر که متفاوت با زبان معرفت شناسی معاصر است به آن پرداخته شده است.. در این مقاله بعد از طرح نظریه های مختلف در باب توجیه و بیان آراء فیلسوفان و متکلمان مسلمان در باب تعداد گزاره های پایه،دیدگاه ملاصدرا در باب گزاره های پایه بررسی شده است. ملاصدرا تعداد بدیهیات را انحصاری و بر اساس تقسیم ثنائی نمی داند و معتقد است که بدیهیات اموری نیستند که کاملا و به صورت مطلق ثابت باشند. ملاصدرا آنگاه که به صراحت به تعداد گزاره های بدیهی اشاره می کند، اقسام بدیهیات را همان شش قسم مشهور می داند؛ولی در حین بحث در مسائل مختلف از این اعتقاد خود عدول می کند .عدول او گاه به صورت افزایش تعداد بدیهیات است و گاه چنین است که تقسیم بندی جدیدی ارائه می کند که در آن برخی از این اقسام شش گانه تحت اقسام دیگر قرار می گیرند.
معرفت شناسی
توجیه
مبناگروی
گزاره های پایه
بدیهی
ملاصدرا
2020
01
21
149
170
https://ipd.razavi.ac.ir/article_520_cd3abc24b309c257f9307dcd1b38c05b.pdf
آموزه های فلسفه اسلامی
آموزه های فلسفه اسلامی
2251-9386
2251-9386
1398
14
25
معاد جسمانی از دیدگاه امام خمینی و علامه طباطبایی
سیدمحمد
موسوی بایگی
محمداسحاق
عارفی شیرداغی
محمد
مغربی
تفسیر دقیق عقلانی از معاد همواره یکی از مهمترین دلمشغولیهای فیلسوفان مسلمان بوده که در این میان ملاصدرا از نخستین کسانی است که توسط اصول یازدهگانه خویش، توانسته است گامی مهم در تبیین عقلانی معاد جسمانی بردارد. پس از صدرا، برخی فیلسوفان اسلامی همچون علامه طباطبایی و امام خمینی ضمن پذیرفتن اصول صدرایی، برخی از نتایج او را نپذیرفته و سخن جدیدی را در این باب ارائه دادهاند. امام خمینی از میان مقدمات یازدهگانه صدرا، فقط سه مقدمه را پذیرفته و در اینکه بدن آدمی پس از مرگ ظاهری بدون هیولای مادی است، با استواری سخن میگوید و علیرغم ملاصدرا به صراحت بر این باور است که بدن مثالی در باطن بدن دنیوی ایجاد میشود و امکان ندارد بدن اخروی توسط نفس ایجاد شود. علامه طباطبایی نیز ضمن پذیرش سخن زنوزی، معتقد است که بدن انسان در عالم آخرت دوباره زنده میشود و به سوی روح حرکت میکند و به آن ملحق میگردد و با این تعبیر، برای نفس جایگاهی مهمتر قائل شده است. لذا با توجه به اینکه دیدگاه امام خمینی به مقدمات کمتری نیاز داشته و اشکال دیدگاه لحوق ابدان به نفوس را ندارد، از برتری برخوردار است.
معاد جسمانی
لحوق ابدان به نفوس
علامه طباطبایی
امام خمینی
2020
01
21
171
186
https://ipd.razavi.ac.ir/article_527_03267559d01a68ba77f81454c08cc747.pdf
آموزه های فلسفه اسلامی
آموزه های فلسفه اسلامی
2251-9386
2251-9386
1398
14
25
بررسی نظریه حشر صدرالمتألهین در عرفان ابن عربی
مهدیه
نزاکتی علی اصغری
سیدمرتضی
حسینی شاهرودی
علیرضا
کهنسال
ملاصدرا بر اساس مبانی اصالت وجود، وحدت تشکیکی و حرکت جوهری، و ابن عربی بر اساس وحدت وجود، قائل به حشر به معنای ظهور متمایز بواطن موجودات اعم از گیاه و حیوان و انسان در عالم قیامت و پس از مرگ در زمین بسیط و گستردهای که شایسته تجلی نور الهی و شهود ملائکه و انبیاء میباشد، همراه با جمع شدن تمام خلایق و موجودات در گروههای مختلف میباشند. همچنین معتقدند که ظهور متمایز بواطن در حشر به این دلیل اتفاق میافتد که بواطن موجودات، اثرِ افعال و افعال هم نشئتگرفته از اغراض نفسانی میباشد که این اغراض در اثر تکرار افعال، به صورت ملکه در درون و باطن رسوخ مینماید. ملاصدرا در بیان و توضیح مواقف حشر مانند صراط و شفاعت بسیار از ابن عربی تأثیر پذیرفته است، به طوری که در نوشتارهایش سخن تازهای جز بیان اصطلاحات و براهین فلسفی مشاهده نمیشود؛ اما بر خلاف این مباحث در مباحثی مانند گروههای مختلف مردم در حشر، موقف بعث و حسابرسی به جز تأثیرات اندکی که از ابن عربی گرفته، بسیار نظرات دقیق و تازهای را به صورت براهین فلسفی مطرح نموده است و در موقف نشر هم، وی تنها تشریحکننده آن موقف میباشد.
حشر
بعث
صراط
شفاعت
ملاصدرا
ابن عربی
2020
01
21
187
206
https://ipd.razavi.ac.ir/article_528_9588602d2be8e7d7e54933ca5b4be521.pdf
آموزه های فلسفه اسلامی
آموزه های فلسفه اسلامی
2251-9386
2251-9386
1398
14
25
بررسی برهان خلقت اِنتروپیک
جواد
نوائی
سیدمحمدکاظم
علوی
برهان اِنتروپیک، برهانی در اثبات خداوند است که با استخدام قوانین فیزیکی، به اثبات حدوث جهان میپردازد و از حدوث جهان به اثبات وجود خداوند راه مییابد. این مقدمه علمی به قانون دوم ترمودینامیک یا قانون افزایش اِنتروپی شهرت دارد و قانونی تجربی است که بر اساس آن در فرایندهای طبیعی، اِنتروپی سیستم افزایش یافته و تا بدانجا ادامه دارد که به مقدار بیشینه خود برسد و در این مقدار بیشینه، تعادل ترمودینامیکی رخ میدهد. با تعمیم این قانون به کل جهان، میتوان آیندهای را پیشبینی نمود که در آن جهان دستخوش تعادل ترمودینامیکی گردیده و مرگ حرارتی رخ میدهد. با استفاده از این قانون میتوان این گونه استدلال نمود که اگر جهان نقطه پایانی داشته باشد، لزوماً باید نقطه آغازینی داشته باشد و بر اساس آن، جهان دارای آغازی است که از آن به حدوث تعبیر میشود. با اثبات این مقدمه که جهان حادث است و خلقت جهان آغازی دارد، میتوان برهانی در اثبات خالق اقامه نمود. هرچند این برهان تشابه فراوانی با برهان حدوث متکلمان اسلامی دارد، اما از لحاظ ساختاری و بنیادی دربردارندۀ تفاوتهایی است که آن را از برهان حدوث متمایز میگرداند. ساختار برهان انتروپیک مشابه با برهان حدوث متکلمان است؛ با این تفاوت که اثبات مقدمه اول آن در برهان حدوث به روش کلامی و فلسفی است، اما این مقدمه در برهان انتروپیک، توسط قانون دوم ترمودینامیک یا اصل افزایش انتروپی اثبات میگردد. علاوه بر نقدهای وارد بر برهان حدوث میتوان به مقدمات اولیه برهان انتروپیک که عبارتاند از: تناهی عالم و انتقال انرژی از محیط غیر مادی به سیستم مادی و قبول رخداد مرگ حرارتی، نقدهایی را وارد نمود.
اِنتروپی
قانون دوم ترمودینامیک
برهان اِنتروپیک
مرگ حرارتی
حدوث
2020
01
21
207
226
https://ipd.razavi.ac.ir/article_529_c1c1d30077a5c863487e2440bf8f46fb.pdf
آموزه های فلسفه اسلامی
آموزه های فلسفه اسلامی
2251-9386
2251-9386
1398
14
25
چیستی و کارکرد قوۀ درککنندۀ احکام عملی
محمدعلی
نوری
از سوی حکمای مسلمان، چند دیدگاه درباره ماهیت عقل نظری و عقل عملی و چگونگی کارکرد آنها در ادراک احکام عملی مطرح شده است. یک دیدگاه، عقل نظری را مُدرِک همه احکام کلی، اعم از نظری و عملی، و عقل عملی را مُدرِک احکام جزئی عملی و نیز تدبیرکننده انجام فعل میداند (دیدگاه ابن سینا). دیدگاه دیگر، عقل نظری را تنها مُدرِک احکام نظری، و عقل عملی را مُدرِک احکام عملی کلی و جزئی و نیز تدبیرکننده انجام فعل میداند (دیدگاه خواجه طوسی و غزالی در مقاصد الفلاسفه). دیدگاه سوم، عقل نظری را هم مُدرِک احکام نظری و هم مُدرِک احکام عملی کلی و جزئی، و عقل عملی را تنها قوه عامله و تحریککننده انجام فعل میداند (دیدگاه بهمنیار، قطبالدین رازی و غزالی در معیار العلم). نوشتار حاضر با تبیین زوایای این سه دیدگاه و تحلیل سخنان حکماء در این باره، دیدگاه درست را دیدگاه دوم میداند و بر آن است که عقل عملی بر دو گونه میباشد. یکی با کلیات سروکار دارد که هموزن عقل نظری است؛ با این تفاوت که مُدرَکات کلی عملی را درک میکند. دیگری با جزئیات سروکار دارد که هم جزئیات عملی را درک میکند و هم چگونگی انجام آنها را تدبیر میکند.
حکمت عملی
عقل نظری
عقل عملی
کلیات عملی
جزئیات عملی
فعل ارادی
2020
01
21
227
252
https://ipd.razavi.ac.ir/article_530_8ea18ef4809aca9ed2ac8c0ad78a120f.pdf
آموزه های فلسفه اسلامی
آموزه های فلسفه اسلامی
2251-9386
2251-9386
1398
14
25
چکیده عربی
2020
01
21
253
262
https://ipd.razavi.ac.ir/article_973_419b12b35fea45db0a89b8eb3a65c187.pdf
آموزه های فلسفه اسلامی
آموزه های فلسفه اسلامی
2251-9386
2251-9386
1398
14
25
چکیده انگلیسی
2020
01
21
263
276
https://ipd.razavi.ac.ir/article_972_d9060ccec64eff51c03e0bd4eded868b.pdf