دانشگاه علوم اسلامی رضویآموزه های فلسفه اسلامی2251-938671020120521The Criterion of Being Substance and Accident of Categoriesمعیار در جوهر و عرض بودن مقولهها320994FAجعفرشانظریدانشیار دانشگاه اصفهانهوشنگزارعدانشجوی دکتری فلسفه و کلام اسلامیJournal Article20200816تقسیم بحثبرانگیز موجود به جوهر و عرض از تقسیمهای اولیه در باب موجودِ ممکن است. با اینکه فلاسفهای چون ارسطو، ابن سینا، ملاصدرا، دکارت، کانت و... متفقاً جوهر را به «وجود لا فی موضوع» و عرض را به «موجود نیازمند به موضوع» تعریف میکنند، در اقسام و تعداد مصادیق آنها اختلاف نظر وجود دارد. با وجود این برخی فلاسفة حسی و تجربهگرا وجودِ جوهر را یکسره انکار کردهاند.<br />فلاسفه ملاک تشخیص جوهر و عرض را در شناخت ذاتیات و عرضیات میدانند و تفاوت تشخیص مصادیق این دو را به حوزة معرفتشناسی و نحوة نگرش به هستی و اینکه چه چیزی مبدأ شناخت به شمار میآید، باز میگردانند.<br />در این مقاله ضمن بیان آرا و دیدگاهها دربارة مقولات به ملاکِ جوهر و عرض بودن مقولات پرداخته شده است.دانشگاه علوم اسلامی رضویآموزه های فلسفه اسلامی2251-938671020120521Analyzing and Criticizing the Mulla Sadra’s View about the Cognation of the Cause and Effectتحلیل و نقد دیدگاه ملاصدرا دربارۀ سنخیت علت و معلول2154995FAرضااکبریاناستاد دانشگاه تربیت مدرسحجت الهمرزانیدانشجوی دکتر ی حکمت متعالیهJournal Article20200816یکی از فروع مهم اصل علیت، قاعدة سنخیت علت و معلول است. توجه فیلسوفان در مباحث مربوط به علیت بیشتر متوجه خود اصل علیت و ضرورت علی ـ معلولی بوده و کمتر به قاعدة سنخیت پرداخته شده است. ملاصدرا در این باره بیش از فیلسوفان پیشین خود به بررسی و کندوکار پرداخته و مطالبی نو را مطابق مبانی نظام فلسفیاش عرضه کرده است.<br />این مقاله با نگاهی تاریخی و تحلیلی به چیستی، تبیین و گسترة قاعدة سنخیت علت و معلول در فلسفة اسلامی و به ویژه حکمت متعالیه و دیدگاههای ملاصدرا پرداخته و در فرجام به این نتیجه رسیده است که سنخیت علت و معلول دو معنای حداقلی و حداکثری دارد. معنای حداقلی بر مبنای نظامهای فلسفی قبل از حکمت متعالیه تبیین میشود اما معنای حداکثری با توجه به مبانی خاص حکمت متعالیه چون اصالت وجود و تشکیک وجود تبیین میگردد. با این تفکیک آشکار میشود بسیاری از مخالفتها با قاعدة سنخیت علت و معلول در حقیقت متوجه معنای حداکثری سنخیت است و معنای حداقلی پذیرفتة بیشتر فیلسوفان است.دانشگاه علوم اسلامی رضویآموزه های فلسفه اسلامی2251-938671020120521Analyzing and Criticizing Mulla Sadra’s View on Resurrectionتحلیل و نقد دیدگاه ملاصدرا دربارۀ معاد جسمانی5580996FAمحمداسحاقعارفی شیرداغیدانشجوی دکتری فلسفه و کلام اسلامیJournal Article20200816معاد جسمانی از مسائلی است که متفکران اسلامی در کیفیت و استدلال بر آن اختلاف دارند. ملاصدرا از کسانی است که بر اساس مبانی فلسفی خود بدیعترین دیدگاه را در این باره ارائه کرده و آن را با برهان عقلی به اثبات رسانده است. نظریة او در این باره موافقان و مخالفان زیادی را در پی داشته که هر یک به نقد یا تأیید آن همت گماشته، آنسان که موافقانْ آن را درستترین دیدگاه به شمار آورده و مخالفانْ باطل و گمراهکنندهاش خواندهاند. به نظر میرسد بسیاری از این انتقادها قابل دفاع نیست و ناشی از عدم درک مبانی فلسفی ملاصدراست، ولی در عین حال نظریة او در این باره خالی از ابهام نیست.دانشگاه علوم اسلامی رضویآموزه های فلسفه اسلامی2251-938671020120521Historical Approach to the Issue of Epistemology in the Philosophy of the West & Islamic Philosophyرویکردی تاریخی به مقولۀ معرفتشناسی در تاریخ فلسفۀ غرب و فلسفۀ اسلامی81106997FAقاسمکاکاییاستاد دانشگاه شیرازحسنرهبراستادیار گروه فلسفه و حکمت اسلامی دانشگاه سیستان و بلوچستان0000000315861367Journal Article20200816با ورود سوفسطاییان به عرصة تفکّر یونان، امکان معرفت تردیدآمیز گشت. با وجود این، افلاطون نخستین کسی بود که مباحث معرفتشناسی را به طور خاص بررسی کرد و به همین جهت او را به راستی میتوان بانی معرفتشناسی نامید. از این دوران به بعد، اکثر فیلسوفان به بررسی معرفت و هستیشناسی ادراک پرداختند و این امر تا عصر جدید ادامه پیدا کرد، هرچند هیچ گاه معرفتشناسی به معنای خاص آن در این دوران هستی نیافت. در بین فیلسوفان مسلمان نیز همواره علم و نحوة تشکیل آن به بحث گذاشته میشد امّا معرفتشناسی به معنای امروزی آن تا قبل از حکمت متعالیه دیده نشد. نویسندگان در این مقاله سعی خواهند داشت تاریخچة کاملی را از روند معرفتشناسی از یونان باستان تا ابتدای عصر جدید و از شروع فلسفة اسلامی (کندی) تا قبل از حکمت متعالیه بررسی کنند.دانشگاه علوم اسلامی رضویآموزه های فلسفه اسلامی2251-938671020120521Relationship between Happiness and Politics in Farabi’s Viewرابطۀ سعادت و سیاست از دیدگاه فارابی107120998FAاعلیتورانیگروه فلسفه دانشکده الهیات دانشگاه الزهرا، تهران، ایران0000-0002-9208-9166سیده نرجسعمرانیانکارشناس ارشد فلسفه اسلامیام البنینمرتضویکارشناس ارشد فلسفه اسلامیJournal Article20200816سعادت مسئلهای فلسفی است که به دلیل بیان برترین منزلت و غایت کمال تعقّل آدمی پیوسته توجه فیلسوفان را به خود جلب کرده است. پرسش اصلی مقالة حاضر، تبیین دیدگاه فارابی دربارة سعادت و تأثیر سیاست بر آن است. سیاست فعل و تدبیر رئیس مدینة فاضله است و این تعریف بر اساس تعالیم دین که در نهایتْ تمامِ افراد مدینه را به سعادت میرساند، شکل گرفته است. از منظر فارابی عواملی چون تعقّل، قوّة ناطقه و عقل فعّال، بنیان فلسفی سیاست را پی مینهد و لذا به سعادت منتهی میشود. مدینة فاضله نیز طبق دیدگاه وی با تکیه بر رئیس آن شکل میگیرد. او به مدد دانایی، ارتباط با عقل فعّال و شناخت حقیقی، وظیفة رساندن مردم را به سعادت عهدهدار است. فارابی از علمی مدنی یاد میکند که به بررسی افعال و اخلاق میپردازد تا این نکته را تبیین کند که گسترش هنجاری اخلاقی در میان مردم با حکومتی امکانپذیر است که تنها با نیروی خدمت و فضیلت دست به چنین کاری میزند. حاصل این خدمت سیاست است و هدف علم سیاست، سعادت عملی آدمی است. پس سیاستْ سعادت انسان را رقم میزند.دانشگاه علوم اسلامی رضویآموزه های فلسفه اسلامی2251-938671020120521Criticizing and Considering the Perspective of Bultmann on Miraclesنقد و بررسی دیدگاه بولتمان دربارۀ معجزه121141999FAداودحیدریدانشگاه علوم اسلامی رضویJournal Article20200816تلاش برای سازگار نشان دادن آموزههای دینی و اندیشة مدرنیسم وجهة همت بسیاری از متکلمان مسیحی عصر حاضر بوده است. یکی از این متکلمان رودلف بولتمان است. وی با پذیرش بیچون و چرای جهانبینی مدرن میکوشد با ارائة تفسیر وجودی از دین، آن را با نیازهای وجودی انسان مدرن هماهنگ سازد. او به عنوان یک متکلم مسیحی، تعالیم عهد جدید را اساطیری میداند که با جهانبینی علم جدید در تعارض است. راه حل وی اسطورهزدایی از آموزههای دینی و تأویل آنها به طور وجودی است. از جمله آموزههایی که به شدت مورد انکار بولتمان واقع شده، معجزه است. در این مقاله این موضع بولتمان مورد نقد و بررسی قرار میگیرد.دانشگاه علوم اسلامی رضویآموزه های فلسفه اسلامی2251-938671020120521The Role of Active Intellect in Prophecy from the View of Ibn Sina and Mulla Sadraنقش عقل فعال در مسئلۀ نبوت از منظر ابن سینا و ملاصدرا1431611000FAفروغ الساداترحیم پوراستادیار دانشگان اصفهانفاطمهزارعدانشجوی دکتری حکمت متعالیه دانشگاه اصفهانJournal Article20200816نقشآفرینی عقل فعال برای رساندن انسان به سعادت و کمال نهاییاش در آثار فلاسفهای همچون ابن سینا و ملاصدرا مشهود است. از سویی، غایت مراتب انسان در سعادت و کمال، مرتبة نبوت است و پیامبر کسی است که صاحب حدس قوی و صائب است و مراتب عقل نظری و عملی وی در پرتو ارتباط با عقل فعال به فعلیت تام رسیده و بدین وسیله لایق دریافت وحی شده است و وحی که توسط عقل فعال به نبی میرسد، نیز در مسیر بالندگی هر چه تمامتر عقل نظری و عملی وی، مددرسان میشود. ابن سینا و ملاصدرا هر دو، قائل به نفس قدسیهای هستند که با قوة حدس خویش، در زمان بسیار کوتاه به کلیّة معقولات و علوم و صور عقلی، بدون تعلّم نائل میگردد و چنین نفسی را نبی مینامند. ابن سینا دریافت وحی از عقل فعال را از طریق عقل قدسی میداند و ملاصدرا معتقد است که قوة عاقلة نبی در مرتبة عقل بالمستفاد، با عقل فعال «متحد» میگردد. در این پژوهش به بررسی این دو نظر میپردازیم.