مسئلة معلومات و گرایشات پیشین آدمی، مسئلهای مهم در انسانشناسی و معرفتشناسی فلسفی است که در میان اندیشمندان شرق و غرب مطرح بوده است. عدهای وجود این ادراکات را در انسان پذیرفته و عدهای آن را به کلی انکار نمودهاند؛ در زبان دینی از این مسئله به فطرت تعبیر شده است. متفکران مسلمان تحلیلهای وجودی و معرفتی خود را دربارة فطرت و کیفیت آن بیان کردهاند. بنا به اهمیت و نقش تعیینکننده و سرنوشتساز فطرت در بسیاری از مسائل انسانی و معرفتشناسی، ضروری است دیدگاههای اندیشمندان مسلمان در این زمینه تبیین و تحلیل گردد. این مقاله با بیان نقش فطرت در معرفتشناسی به نقد و بررسی مبانی دیدگاه تفکیک در معرفت فطری از منظر حکما پرداخته است.