تحلیل حقیقت جسم از قدیمیترین مباحث فلسفی است. دموکریتوس یا ذیمقراطیس ابداعکنندۀ نظریۀ جوهر فرد یا اجزاء لایتجزی میباشد که یکی از نظریات مهم در زمینۀ تبیین حقیقت جسم است. طبق این نظریه، اجسام مرکب از اجزاء ریز، نامتناهی و بالفعل هستند که تقسیمپذیر نیز نیستند. در مقابل، ارسطو جسم را متصل دانسته و به نقادی نظریۀ ذیمقراطیس میپردازد. مشاییان مسلمان به خصوص ابن سینا تفسیر ارسطو در مورد جسم را پذیرفتهاند. در میان متفکران اسلامی، فخر رازی دلایل چندی در اثبات نظریۀ جوهر فرد اقامه مینماید. استدلالهای او از جهت مرکب بودن حرکت از اجزاء نامتناهی و مرکب بودن زمان از آنات متوالی از یکسو و دلایل هندسی از سوی دیگر میباشد. در پژوهش حاضر اثبات گردید که استدلالهای رازی ناشی از مغالطه میان تقسیم بالفعل با بالقوه و چگونگی مماس قرار گرفتن اشکال هندسی با یکدیگر میباشد.