assistant professor; Iranian Institute of Philosophy
چکیده
یکی از چالشهای جدید اختیار که بر پایۀ برخی یافتههای علوم تجربی مطرح شده، چالشی است که وگنر دربارۀ شهود همگانی ما از اختیار مطرح کرده است. او متأثر از برخی یافتههای علوم عصبشناسی و روانشناسی به این نتیجه رسید که شهود ارادۀ آگاهانه، یک شهود تفسیرگرایانه و غیر مستقیم از نیروی علّی اراده است و به همین دلیل ارزش معرفتی ندارد. از نظر او، تجربۀ ارادۀ آگاهانه یک فریب است که ذهن ما آن را طی یک فرایند روانشناختی تولید میکند. این مقاله پس از بیان دیدگاه وگنر دربارۀ توهم ارادۀ آگاهانه، با استفاده از مبانی ملاصدرا آن را بررسی کرده و به این نتیجه رسیده است که شواهدی که وگنر برای رسیدن به مقصود خود بیان کرده، تام نیستند و مطلوب او را اثبات نمیکنند. در حکمت متعالیه، علم انسان به ارادۀ آگاهانه یک شهود مستقیم و بیواسطه است، و دیدگاه وگنر دربارۀ تفسیرگرایانه بودن این شهود، صرفاً یک ادعاست که شواهد معتبری ندارد، از این رو نمیتواند با علم حضوری انسان به ارادۀ آگاهانه مقابله کند.