مسئلۀ شناخت خداوند از بنیادیترین مسائلی است که اذهان و افکار متفکران را در طول تاریخ اندیشه، نسبت به خود مشغول کرده و آنان را واداشته است تا موضعی در برابر این مسئله اتخاذ نمایند. برخی موضع انکاری را اختیار نموده و قائل شدهاند که شناخت ذات خدا امری ممتنع و محال مینماید. در مقابل، برخی دیگر قائل به امکان معرفت به حق تعالی از رهگذر شناخت صفات شدهاند. نگارندگان در این نوشتار کوشیدهاند تا دلایل و براهینِ هر یک از این دو دیدگاه و نقدهایی را که بر یکدیگر وارد ساختهاند، تبیین نموده و با محوریت بیان ملاصدرا، درصدد داوری و ارزیابی گفتمان آنها برآیند.