با وجود اینکه اصالت وجود از عمدهترین و بنیادیترین مسائل فلسفی است که در کانون توجه فکری و فلسفی صدرالمتألهین قرار دارد و بسیاری از مسائل مهم فلسفی بر آن استوار است، متأسفانه عدم تفکیک دقیق مسائل هستیشناسی و معرفتشناسی در متون فلسفۀ اسلامی و حکمت صدرایی، چنان که در ابهام و پیچیدگی بسیاری از مسائل فلسفی تأثیر گذاشته و بر وضوح مقاصد حکمای ما سایه انداخته، بر اصل این مسئله و پیامدها و نتایج آن نیز تأثیر گذاشته است. در این مقال کوشیدهایم ضمن ارائۀ پیشینۀ بحث، با تفکیک دو حیث معرفتشناختی و هستیشناختی و با تکیه بر مبانی و عبارات صدرالمتألهین ـ با روش توصیفی تحلیلیـ این مسئله را مورد واکاوی قرار دهیم و تفسیر صحیح او از اصالت وجود و اعتباریت ماهیت را از دو جهت هستیشناختی و معرفتشناختی بررسی و کارکرد معرفتشناختی ماهیت را تبیین کنیم.