پس از پذیرش تجرد نفس، یکی از مسائل مهمی که در فلسفه طرح میشود این است که نفس که موجودی مجرد است چگونه به موجودات محسوس عالم طبیعت علم پیدا میکند و کیفیت ادراک حسی چگونه است؟ مبنای ملاصدرا در مسئلۀ ادراک حسی نسبت به فلاسفۀ قبل از خودش بسیار متفاوت است؛ به طوری که از نظر او، صور علمی حسی، مجرد از مادهاند و فاعل ایجادکنندۀ این صور خود نفس است و نفس به وسیلۀ همین صور به اشیای مادی علم پیدا میکند. بنابراین نفس در خیال متصل، صور اشیای مادی را مشاهده میکند. علامه طباطبایی به گونهای دیگر در صدد تبیین چگونگی ادراک حسی برآمده است. از نظر ایشان به ازای هر فرد مادی، یک فرد مجرد مثالی در خیال منفصل وجود دارد که در ادراک حسی نفس به علم حضوری، فرد مثالی را که در عالم مثال تحقق دارد، مشاهده میکند. بنابراین ادراک حسی از سنخ علم حضوری است نه علم حصولی. در این نوشتار، ابتدا آرای این دو حکیم در مسئلۀ ادراک حسی بیان شده و سپس صحت این دو دیدگاه نقد و بررسی شده است و بیان شده که مسئلۀ ادراک حسی طبق نظریۀ ملاصدرا قابل حل میباشد اما ادلۀ نظریۀ علامه و لوازم نظریۀ ایشان قابل خدشه است.