این پژوهش در صدد بررسی تطور تاریخیِ چیستی مشهورات نزد منطقدانان مسلمان است. حاصل بررسی این است که فارابی و ابنسینا برای مفهوم کالجنس برای مشهورات به رأی ظنی قائل هستند و هر دو در بیان خاصه به نقش غایی مشهورات در حوزۀ عمل اشاره میکنند. منطقدانان بعدی، قضیه را به عنوان مفهوم کالجنس برای مشهورات برگزیدهاند که میتواند نشاندهندۀ تغییر موضع آنان در مفهوم قضیه و دامنۀ آن باشد. منطقدانان قبل از قرن هفتم، تعاریفی مشابه النجاة و الاشارات ارائه کردهاند. منطقدانان قرن هفتم از قید «یحکم» استفاده نمودهاند که چنین رویکردی حاصل مباحث وجوب تصدیق، ملاک و عوامل مشهورات در طرح فطرت محسوب میشود. در این میان، دیدگاه خواجه طوسی و علامه حلی به علت وضع جدید در اقسام و پی بردن به اشتراک لفظی معنای مشهوره از ویژگی منحصر به فردی برخوردار است. مهمترین رویکردها در تعاریف شارحان الرسالة الشمسیه مشاهده میشود. آنها مهمترین مسائل را از دیدگاه خود در تعریف مشهورات اخذ کردهاند. قطب رازی به اولین واکنش مردمی در قبال این آرا (اعتراف همگانی) اشاره میکند. تفتازانی به تفاوت اعتبار میان یقینیات و مشهورات اهمیت میدهد و سیالکوتی با مطالعۀ شارحان الشمسیه و با سبک جدیدی به بیان نظریۀ خود میپردازد.