«ذکر» به مثابۀ زبان دل، معنادارترین گونۀ تعامل با خداوند است که همواره مورد نظر عرفا و فلاسفه بوده است. ابن عربی و صدرالمتألهین شیرازی از جملۀ متفکرانی هستند که در آرای خود به تبیین و بازکاوی این مقوله پرداختهاند. در این مقاله با مراجعه به آثار این دو دانشمند و جمعآوری آرای آنان دربارۀ ماهیت و مراتب ذکر و پس از تحلیل و مقایسۀ آنها این نتیجه به دست آمده است که تکیه بر «خلوت» به عنوان لازمۀ ذکر حقیقی، مورد وفاق هر دو متفکر است، اما ملاصدرا «معرفت» و «فکر» را دو لازمۀ جدانشدنیِ خلوت میداند که در نگرش ابن عربی مشهود نیست. در مقابل، ابن عربی نسبت بین کشف و ذکر را مطرح میکند که ملاصدرا به آن نپرداخته است. ابن عربی مراتب ذکر را در عالم تکوین و با نظر به همۀ کائنات بیان میکند، ولی ملاصدرا آن مراتب را در عالم تشریع و با محوریت انسان مطرح میکند. حاصل این مطالعۀ تطبیقی، روشن شدن این مطلب است که وقتی به موضوعی عرفانی از دیدگاه حکمت متعالیه نظر میشود، چه تغییراتی پیدا میکند.