حرکت جوهری از مسائل مهم فلسفی و از مبانی محوری حکمت متعالیه است. برخی فیلسوفان بر اثر ضعف مبانی فلسفی، از تبیین مستدل و موجه و دفع ایراد از آن ناتوان بوده و خود نیز به جرگۀ معارضان پیوستهاند. حکمای متعالی در ادوار مختلف، هر کدام به سهم خود در فروغبخشی به آموزههای حکمت متعالیه اهتمام درخشانی مصروف داشتهاند. اهتمام بینظیر حکیم معاصر استاد آشتیانی در تبیین و برکشیدن این آموزه از غوغای شبههانگیزان و نمایاندن کاربرد وسیع و پرتأثیرش در حوزههای مختلف، منحصر به فرد است. فائق آمدن به این مهم نیازمند مهارت فنی در تمام نظام فلسفی متعالیه در قلمروهای گوناگون به ویژه اندیشۀ دینی است تا شخصیتی مانند استاد آشتیانی بتواند برای تبیین و تحکیم جهانبینی دینی و توحیدی، نقش محوری و بیبدیل این آموزه را برجسته سازد و اثبات نماید که مضاف بر اینکه خردورزیهای ژرف، نهاد جهان را پویا و جویا میبیند، آموزههای دینی و آیات و روایات نیز به وضوح الهامبخش این انگارۀ متعالی است. استاد آشتیانی به سان دیگر حکمای متعالی در سلک قائلان راسخ به حرکت جوهری بوده و آن را به عنوان اصلی زیربنایی در تبیین و توجیه فلسفی و حل مسائل پیچیدۀ هستیشناختی و انسانشناختی و باورهای مبنایی مبدأ و معاد به کار گرفته و شالودۀ فلسفهورزی را بر آن استوار نموده و بهرههای تفسیری برای متون دینی ارائه میدهد. استاد آشتیانی گام به گام مستند به چنین روش و بینشی، مستحکمترین مبانی منتهی به این آموزه و رهیافتهای مبتنی بر آن را به ویژه در حوزۀ هستیشناسی در سیر حکمت متعالیه در اختیار میگذارد.