روند بالندۀ حکمت اسلامی به صدرالمتألهین و پیروانش فرجام سپرد تا تعالی آن تضمین گردد. روش میانرشتهای صدرا در مکتب خود سبب شد تا نقاط قوت سایر رشتههای همگِن را برای فلسفۀ خود ضمانت نماید؛ از این مقوله است بهرههای عرفانی و از جمله کاربست آموزۀ «حقیقت و رقیقت» در حل مسائل گوناگون هستیشناسی، معرفتشناسی، خداشناسی و علمالنفس. ارائۀ جهانبینی منسجم، رهاورد کاربرد این فراز پرتأثیر در سراسر پردازشهای عالی صدرایی و پیروان حکمت متعالی است. دامنۀ گستردۀ این انگاره به مسائل معرفتشناختی و وجودشناختی نفس نیز کشیده شده و در این مباحث کلیدی و بحثبرانگیز مانند ارتباط نفس و بدن، کیفیت پیدایش علم و آگاهی برای نفس و حدوث و قدم آن و سایر مسائل مرتبط نقش بیبدیل ایفا کرده است.