هوسرل و ملاصدرا دو فیلسوفی هستند که با وجود تفاوت در نظام فکری به مسئلة تیقّن و ماهیت آن پرداختهاند. هوسرل با طرح فروکاهشها[1] و اپوخه[2] و ملاصدرا با طرح مسئلة «اتحاد عقل و عاقل و معقول» راه رسیدن به یقین و کیفیت یقین را شرح دادهاند. در این نوشتار به وجه اشتراک میان این دو فیلسوف از این جنبة معرفتشناختی پرداخته شده است. ملاصدرا با طرح دیدگاه «اتحاد عقل و عاقل و معقول»، پراهمیت جلوه دادن فاعل انسانی در مسئلة شناخت، مجرد دانستن علم و نفس و عدم غیبت مجردات از یکدیگر، معنای ویژهای از یقین را ارائه داده که تا پیش از او مطرح نشده است. البته در این معنای یقین نباید جایگاه علم حضوری و ابتنای علم حصولی بر علم حضوری را فراموش کرد. همین معنای یقین در آثار هوسرل نیز مشاهده میشود. وی آگاهی را ساحت سهجانبة فعل آگاهی، اگو و متعلق آگاهی میداند که با عقل، عاقل و معقول همخوانی دارد و این سه امر در اندیشة هوسرل در اتصاف با یکدیگر قرار میگیرند. هوسرل چونان صدرالمتألهین نقش فاعل شناسا را به عنوان نقطة مرکزی میپذیرد و از آن به عنوان «اگوی استعلایی» یاد میکند.